وبلاگ آموزش کسب و کار

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استارتاپ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

استارتاپ ویکند (به انگلیسی  : Startup Weekend) یک رویداد آموزشی-تجربی  (Experiential Education) در سراسر دنیاست که در 3 روز متوالی (در انتهای هفته) بر‌گزار می‌گردد. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه‌ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارتاپ، بازاریاب‌ها و طراحان گرافیک گرد هم می‌آیند تا طی 54 ساعت ایده هایشان را مطرح کنند، گروه تشکیل بدهند و هر گروه ایده‌ای را اجرا کند.

استارتاپ ویکند به زبان ساده

استارت آپ ویکند یک همایش و رویداد آموزشی- تجربی در سراسر دنیا است و همانطور که از نامش پیداست معمولا در انتهای هفته برگزار می شود. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارت آپ، بازاریاب های حرفه ای و طراحان گرافیک گرد هم می آیند تا انتهای هفته طی 54 ساعت ایده یا پروژه هایی را مطرح و آماده نمایند.گفته می شود ایده اصلی این گونه رویدادها برای اولین بار در سال 2007 توسط فردی به نام اندرو هاید طرح ریزی شد. در این گروه عده از افراد آخر هفته در مورد یک ایده کسب و کار هم فکری می کردند تا آن را اجرایی سازند. پس از انتشار موفقیت آن همایش آخر هفته دیگری چند ماه بعد از آن، در ونکوور کانادا برگزار شد. سرانجام در سال 2009 این گونه گردهمایی های آخر هفته ای به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی ثبت شد.

بین دانشجویان و چیزی که در مورد کسب و کارهای استارت آپ اهمیت ویژه ای دارد،سرعت در ارائه کار است. زیراهر لحظه ممکن است ایده ای که در ذهن یک گروه است، توسط گروهی دیگر به مرحله اجرا برسد. کسی که اقدام به راه اندازی استارت آپ می کند، یک مسئله دیگر را هم باید درنظر قراردهد. بسیاری از ایراد های موجود در طرح اولیه در صورتی خودشان را نشان می دهند که به مرحله اجرا برسد. در نتیجه باید وسواس را کنار گذاشت و ایده به اجرا تبدیل شود.استارتاپ ویکند یک رویداد آموزشی-تجربی با متد بین المللی است که در 3روز متوالی برگزار می گردد. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارت آپ، بازاریاب های حرفه ای و طراحان گرافیک گرد هم می آیند تا در طی 54 ساعت ایده هایشان را مطرح کنند، گروه تشکیل بدهند و هر گروه ایده ای را اجرا کند.

شما باید برای ایجاد اعتماد و انگیزه در تیم خود تلاش کنید. زمانی که افراد تصور کنند در تیم مؤثر هستند بیشتر تلاش می‌کنند. تمام افراد تیم افراد خاص هستند بنابراین باید مطمئن باشید که آن‌ها در زمان لازم وظیفه خود را به‌خوبی انجام می‌دهند. شاید برخی بخواهند تیم را ترک کنند اما اگر انگیزه لازم را در آن ایجاد کنید هیچ‌چیز مانع آن‌ها نمی‌شود. هدف از برگزاری این رویداد تقویت اکوسیستم کارآفرینی از طریق آموزش علمی و عملی افراد مشتاق به راه اندازی کسب و کار شخصی و اجرایی کردن ایده های خود مطابق با اصول علمی کسب و کار می باشد.

 

 

 

 

 

*ادامه مطلب*

 


  • sharare mahboudi
  • ۰
  • ۰

ایده های استارتاپی جدید و نوین

یکی از دغدغه‌های بسیار بزرگ افرادی که می‌خواهند کسب‌وکار نوآورانه و جدیدی را راه‌اندازی کنند، اینست که چگونه ایده های استارتاپی خوبی پیدا کنند. هیچ‌کسی با تلاش و فکر کردن نمی‌تواند به یک ایده‌ی جذاب دست پیدا کند. ایده‌ها از مشکلات نشات می‌گیرند، مشکلات اساسی که یک فرد یا اطرافیانش با آن مواجه هستند.

بهترین ایده های استارتاپی در سه چیز مشترک هستند: آن‌ها ایده‌هایی در حوزه علایق بنیانگذاران هستند، خود بنیان‌گذاران می‌توانند آن را بسازند، آن ایده‌ها برای مردم ارزشمند هستند.

مشکل

به نظرم این مسئله‌ی بسیار واضحی است، هر کسب‌وکاری باید یک مشکل را حل کند و یا یک نیاز را برطرف سازد. چرا که اگر این‌گونه نباشد،هیچ نیازی به آن وجود ندارد. اما بسیاری از استارت‌آپ‌ها این اشتباه را مرتکب می‌شوند و روی ایده‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که هیچ ارزشی ارائه نمی‌کند.

نیاز

هنگامی‌که یک استارت‌آپ راه‌اندازی می‌شود، باید حداقل افرادی باشند که در همان لحظه آن محصول یا خدمات را بخواهند. شما نباید روی افرادی که می‌گویند ممکن است یک روز از سرویس شما استفاده کنند، حساب باز کنید.

معمولا گروه اول تعدادشان خیلی کم است. اگر چیزی وجود داشته باشد که تعداد زیادی از مردم به آن نیاز داشته باشند، مطمئنا قبلا ساخته شده است. به عبارت ساده‌تر، اگر شما دو ایده با شرایط زیر داشته باشید، حتما دومی را انتخاب کنید.

  • می‌توانید چیزی بسازید که تعداد بسیار زیادی از مردم آن را می‌خواهند.

  • می‌توانید چیزی بسازید که تعداد کمی از مردم شدیدا آن را می‌خواهند.

اکثر ایده‌هایی که ویژگی دوم را داشته باشند، به استارت‌آپ‌های موفقی تبدیل خواهند شد. بنابراین می‌بایست به جای این‌که دنبال چاله‌های بزرگ باشید،  چاله‌های عمیق را بیابید.

مهارت

اگر نگاهی به ایده های استارتاپی موفق بیندازید متوجه می‌شوید که اکثر بنیانگذاران مهارت‌هایی در حوزه‌ی کاری که انجام می‌دهند، دارند. چرا مارک زاکربرگ توانست فیسبوک را راه‌اندازی کند؟ چون ۴ سال قبل از این‌که وارد دانشگاه هاروارد شود، کامپیوتر داشت و از آن استفاده می‌کرد. او راحت‌تر می‌توانست کشف کند که چه چیزی برای آن‌هایی که تازه وارد دنیای آنلاین می‌شوند، جذابیت خواهد داشت.

دقت

مطمئن باشید هنوز هم می‌توان سرویس‌هایی را کشف کرد که مردم بعد از مدتی استفاده از آن با خود بگویند “قبل از این محصول من چه کار می‌کردم؟” تنها راه اینست که دقت خود را بالا ببرید.

اگر چیزی شما را آزار می‌‌دهد، شاید برای بسیاری از افراد دیگر نیز آزاردهنده باشد. از کنار مسائل به سادگی عبور نکنید.

دانشگاه

اگر دانشجو هستید، چند توصیه برای شما داریم. به هیچ وجه زمان خود را صرف کلاس‌های آموزش کارآفرینی نکنید. هیچ چیزی مثل کارآفرینی و شروع به کار کردن نمی‌تواند به شما کارآفرینی را یاد دهد. به جای آن، زمان خود را صرف مهارت‌های کاربردی‌تر کنید.

اگر دانشجو هستید، بیشتر وقت خود را صرف بررسی ایده‌ها بکنید. جستجو کنید و ببینید در سراسر جهان چه ایده های استارتاپی جذابی در حال اجرا است.

رقبا

زمانی‌که شما یک ایده‌ی خوب به ذهن‌تان رسید، اغلب اولین چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد، اینست که آیا کسی قبل از من به این ایده رسیده است یا نه؟ نگران این موضوع نباشید، ۱۰ دقیقه جستجو در اینترنت می‌تواند نگرانی شما را برطرف کند.

هم‌راستایی

اگر تحصیلات شما، مهارت‌ها و ایده‌ی شما هیچ ربطی به هم ندارند، بدانید یک جای کار ایراد دارید. ایده‌های موفق معمولا توسط افرادی ساخته می‌شوند که در آن ایده تخصص کافی را دارند. به عنوان مثال، اگر شما در حوزه‌ی پایگاه داده‌ها کار می‌کنید، باید ایده‌ای در همین حوزه داشته باشید.

نتیجه‌گیری: یافتن ایده های.استارتاپی خوب

پیدا کردن ایده های استارتاپی خوب، ایده‌هایی که واقعا دردی را دوا کنند، کار بسیار ظریف و سختی است. اما کافیست پشتکار لازم برای شروع استارت‌آپ تان را داشته باشید. امواج را دنبال کنید، مشکلات را بیابید، ایده‌ای در راستای تخصص خود پیدا کنید و همواره برای رشد مهارت‌های خود تلاش کنید.

چند نمونه از ایده های استارتاپی جدید

-1حسابداری

-2تعمیر دوچرخه

3.تمیز کردن قایق

-4تمیز کننده دودکش

-5مشاور

-6مستخدم شخصی

7-تمیز کننده دودکش

8-خدماتی  برای طرح کسب و کار

9-خدمات تمیز کردن

10-تعمیر کامپیوتر

11-تولید کننده نژاد های مختلف سگ

12-خدمات تحریریه

13-تعمیر وسایل الکترونیکی

14-.تعمیر وسایل الکترونیک

15-برنامه ریزی رویداد ها

16-متخصص خدمات شهود

17-برنامه ریز مالی

18-یازارهای دست دوم فروشی

.19-مربی گلف

20-مامور رسیدگی به مصرف انرژی خانه ها

21-بازرسی خانه

22-سازمان دهی خانه دارها

23-متخصصین واردات/صادرات

24-طراح دکوراسیون داخلی

25-ساخت طلا و جواهر

26-نویسنده بازاریابی

27-دفاتر اسناد رسمی/ دیوان عدالت

28-مدیریت املاک

29-تعمیر موتورهای کوچک

.30-مشاور مصرف انرژی خورشیدی   

 

 

 


  • sharare mahboudi
  • ۰
  • ۰

استارتاپ چیست


استارتاپ چیست؟

شرکت نوپا را استارتاپ نامیده اند.

اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر، در محور این زمینه‌ها شکل گرفته‌اند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره می‌شود که استارت آپ باید در حوزه فن آوری‌های نوین فعالیت کند..

تعریف استارت آپ به عنوان یک واژه انگلیسی در دیکشنری وبستر

استارت آپ یک کسب و کار جدید است (A New Business)

تعریف استارت آپ توسط مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا (USSBA)

کسب و کاری که عموماً حول محور تکنولوژی شکل گرفته و پتانسیل رشد بالایی دارد.

تعریف استارت آپ توسط استیو بلنک شکل گرفته است.

 

استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است.

بنابراین، اگر شکل‌های خاصی از کسب و کار نوپا مد نظر ما باشد، آن را با صفات مربوطه ذکر خواهیم کرد. مثلاً ممکن است چنین اصطلاحاتی را به کار ببریم:

کسب و کار نوپا مبتنی بر تکنولوژی های نوین

استارت آپ مبتنی بر فن آوری اطلاعات

کسب و کار نوپای خانگی

کسب و کارهای نوپای آینده نگر

کسب و کارهای نوپای ایجادکننده تحول در بازار

برای اینکه بفهمیم استارتاپ چیست، بهتر است ابتدا بفهمیم استارتاپ چه چیزهایی نیست

استارتاپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نیست

یک وب سایت یا یک اپ موبایل، لزوما یک استارتاپ نیست

استارتاپ یک شرکت کوچک که در حال درآمدزایی و رشد است، نیست

 

بر اساس تعاریف مختلف از نویسندگان و محققان این حوزه، مانند آقای استیو بلنک، اریک ریس، و کتاب ها و منابع متنوع، بهترین و جامعترین تعریفی را که برای یک استارتاپ می توان ارائه کرد، به نظر من، این است:

استارتاپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاس پذیر بوجود آمده است.


سازمان
: منظور از سازمان هر نوع مجموعه ایی از افراد (یا حتی یک نفره)، ابزارها، و روابط بین آنهاست، چه به صورت شرکت ثبت شده باشد چه نشده باشد. چه دفتر کار داشته باشد چه در زیر زمین خانه قرار داشته باشد.

 

موقت: یعنی استارتاپ 10 ساله معنی ندارد. کار یک استارتاپ یافتن سریع مدل کسب و کار مناسب طبق تعریف بالا، در کمترین زمان ممکن است. سرعت و زمان عوامل مهمی در موفقیت یک استارتاپ هستند. هر چه دیرتر مدل کسب و کار مورد نظر را کشف کند شانس اینکه رقیبانش زودتر به نتیجه برسند و همچنین صبر، حوصله، انرژی و توان مالی گرداننده یا گردانندگان آن به سر رسد، بیشتر است.

 

یافتن: این کلمه مهمی در این تعریف است. یک استارتاپ، برای یافتن هدفش در حال جستجو است. همواره در حال پژوهش و توسعه است. و باید بتواند مدل کسب و کار مورد نظر را کشف کند، و تکرارپذیر و مقیاس پذیر بودن آن را برای خود به اثبات برساند.

 

عدم قطعیت: یک عبارت مهم دیگر نهفته در تعریف استارتاپ ها، عدم قطعیت است. در واقع شما به عنوان یک استارتاپ، دقیقا نمی دانید که کدام روش جواب می دهد و کدام جواب نمی دهد. شما به عنوان یک استارتاپ مطمئن نیستید که پاسخ درست کدام است. در گفتار عامیانه، استارتاپ ها، نمی دانند چکار دارند می کنند در نتیجه شما و هم تیمی های شما باید افرادی باشند که با گام نهادن در وادی های ناشناخته و آزمایش و خطا، شکست خوردن و رد شدن، مشکل و ترسی نداشته باشند.

 

مدل کسب و کار (Business Model) : مجموعه ایی از روش ها و راهکارهایی است که یک شرکت، بنگاه یا سازمان برای ایجاد، ارائه و بدست آوردن ارزش (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و …) بکار می برد. که با طرح کسب و کار نباید اشتباه گرفته شود.

 

تکرارپذیر: یعنی اینکه آن مدل کسب و کار که با هدف درآمد زایی ایجاد شده است را بتوان بارها و بارها تکرار کرد و به ازای هر تکرار، درآمد افزایش پیدا کند. یعنی در کلام ساده تر، بتوان محصول یا خدمت ارائه شده را تولید انبوه کرد.

 

مقیاس پذیر: یعنی اینکه بتوان آن مدل کسب و کار را در آینده با افزایش منابع مالی ، نیروی انسانی و … توسعه داد و روش های ایجاد، ارائه و کسب ارزش را بهتر، سریعتر و بیشتر کرد.

تکرارپذیری و مقیاس پذیری یک مدل کسب و کار، با خود، امکان رشد را به همراه خواهند آورد. بنابراین، هدف یک استارتاپ، رشد سریع است. این دو مفهوم مهم هستند که سودآوری و ثروتمند شدن را برای شما به ارمغان می آورند.

 

برای درک بهتر این دو به این مثال در دنیای غیر استارتاپی توجه کنید:

اب پرتقال فروشی دوره گرد را در نظر بگیرید که بر روی چرخ دستی اش اب پرتقال می فروشد. او باید هر روز صبح پرتقال ها بخرد، آن ها را بشوید، در چرخش قرار دهد و کوچه به کوچه مسافت های طولانی را طی کند، داد بزند، بلکه مشتریان به سراغش بیایند. سپس به درخواست هر یک مشتری، با آبمیوه گیر دستی، آب میوه دلخواه او را انجام دهد. و دستمزدش را طلب کند. این آبمیوه فروش دوره گرد برای اینکه کسب و کارش را از دست ندهد، هر روز باید همه این کارها ی خسته کننده را تکرار کند. اگر چند روزی هم مثلا به دلیل مریضی نتواند از خانه بیرون بیاید، آن روزها درآمدی نخواهد داشت.

حال اگر این آب پرتقال فروش بتواند میوه های زیادی را یکجا خریداری و نگه داری کند، به جای آبمیوه گیر دستی، از آبمیوه گیر برقی استفاده کند، و به جای یک چرخ، چندین چرخ داشته باشد و افرادی را استخدام کند که چرخ ها در مناطق مختلف شهر بگردانند و آبمیوه بفروشند، می تواند خود، بر کارها مدیریت کند و پول ها را جمع آوری کند. دستمزد کارگرانش را بدهد و سود خودش را بردارد. حال اگر هرچند روز هم از خانه بیرون نیاید، کسب و کارش از بین نخواهد رفت و همه آن روزها درآمدش سرجایش باقی است.

حالا این را با یک کارخانه آبمیوه گیری صنعتی مقایسه کنید که همه چیز اتوماتیک است و میزان تولید و اندازه بازار آن بسیار بسیار بزرگتر است.

 

یک مثال جامع برای دنیای استارتاپی

یکی از آشناترین مثال هایی که می توان برای مفاهیم تکرارپذیری و مقیاس پذیری در دنیای استارتاپ ها زد، فیسبوک در ماه ها و سال های اولش است. مارک زاگربرک بنیانگذار فیسبوک، فیسبوک را از خوابگاه دانشگاهش (هاروارد) شروع کرد. این وب سایت، در ابتدا توسط دانشجویان همکلاسی اش مورد توجه قرار گرفت و سپس دانشجویان دانشگاه های دیگر به آن پیوستند. در حالی که تنها یک وب سایت بود، روز به روز به کاربرانش اضافه می شد. مارک زاکربرگ به همراه همکارانش در ماه ها و سالهای ابتدایی فیسبوک، واقعا نمی دانستند که می خواهند چکار کنند و سرنوشت این کارشان به کجا خواهد کشید. آنها در ابتدا مدل درآمدزایی نداشتند و نمی دانستند چگونه باید از وب سایتی با این همه کاربر پول در بیاورند. تا اینکه در سال 2004 زاکربرگ دانشگاه را رها کرد و به همراه دوستانش به سیلیکان ولی نقل مکان کرد تا تمام وقت و انرژی اش را بر روی توسعه فیسبوک بگذارد. آن ها به شدت به دنبال مدل درآمدزایی بودند که اولین چیزی که به ذهنشان رسید تبلیغات آنلاین بود.

 

جایگاه نوآوری در استارتاپ‌ها

استارتاپ ها، معمولا حول ایده های نوآورانه و خلاقانه بنا می شوند. در واقع فرد یا افرادی خوشفکر، با ایده های نو، در جستجوی روش هایی برای کسب درآمد از آن ایده و تولید انبوه محصولات یا خدمات مبتنی بر آن ایده هستند. نوآوری در استارتاپ ها، به شکل نوآوری در بازار یا نوآوری در محصولات و خدمات خود را نشان می دهد.

 

اصلاح باورهای نادرست

یک) هر استارتاپی لازم نیست حتما در حوزه کامپیوتر و اینترنت باشد. دلیل اینکه اغلب سر و صداها در باره استارتاپ ها از این حوزه بلند می شود 2 دلیل مهم است:

روز به روز هزینه سخت افزار، نرم افزار و زیرساخت های لازم برای راه اندازی کسب و کار در این حوزه کاهش می یابد و در نتیجه با کمترین سرمایه ها، می توان شروع به کار کرد.

در بسیاری از کسب و کارهای این حوزه اغلب با مهیا کردن بسترهایی که بتوان در آنها تعداد کاربران، تعداد پردازنده ها، میزان حافظه دائمی و موقت، پهنای باند، و… را افزایش داد، می توان به تکرارپذیری و مقیاس پذیری دست پیدا کرد.

 

دو) هر وب سایت یا اپ موبایل، لزوما نمی تواند با تعریف استارتاپ جور دربیاید. در واقع این طور باید گفت که، بیزنس پشت آن وب سایت مهم است که اگر به دنبال یافتن یک بیزنس-مدل تکرارپذیر و مقیاس پذیر با هدف رشد سریع است، جزو تعریف استارتاپ قرار خواهد گرفت.

 

سه) کسب و کارهای کوچک، لزوما استارتاپ نیستند. مثلا یک پیتزا فروشی محلی که سالهاست ساندویچ و پیتزا را به یک روش تثبیت شده ی قبلی می فروشد و مشتریان و درآمدش در حال افزایش است، استارتاپ نیست. چرا که صاحبان آن از ابتدا مدل کسب و کار خود را بر اساس تجربیات و مدلهای موجود قبلی انتخاب کرده اند (پیتزا فروشی) و تقریبا با دید باز و خیال مطمئن تری، نسبت به آینده، آن پیتزافروشی را راه اندازی کرده اند.

 

مدل فکرکردن یک استارتاپی

از آنجایی که همواره شرکت های بزرگ و جا افتاده، توسط شرکت های نوپا مورد تهدید قرار می گیرد و اغلب از بین می روند، این شرکت های بزرگ به محض اینکه خود را در معرض خطر ببینند، تلاش می کنند تا جلوی این خطر را با راه اندازی یک واحد جدید در درون یا بیرون مجموعه خود بگیرند. از آنجاییکه معمولا، واحدهای کوچکتر، چابکتر از سازمان ها و شرکت های بزرگ هستند، این راه، راه مناسبی خواهد بود تا این غول های بزرگ بتوانند اینترسی بالا و تنبلی خود را به کمک واحدهای کوچک و چابک، کمتر کنند.

به همین دلیل، اغلب شرکت های بزرگ، به این نوع طرز فکر استارتاپی پر و بال می دهند و کارکنانشان را تشویق می کنند مانند اعضای یک تیم استارتاپی کار و فکر کنند.

 

 

استارت آپ واژه‌ای است که در سال‌های اخیر در اخبار دنیای فناوری به کرات شاهد استفاده از آن در توصیف کمپانی‌های نوپایی هستیم که راهکارهای جدیدی را برای حل مشکلات و مسائل موجود در دنیای فناوری مطرح می‌کنند. به طور قطع منشا این واژه در سن فرانسیسکو و دره‌ی سیلیکون نهفته است. اما استارت آپ چیست و به چه کمپانی‌هایی استارت آپ اطلاق می‌شود؟

نیل بلومنتال، موسس و مدیرعامل کمپانی واربی پارکراستارتاپ را اینگونه تعریف میکند: (Warby Parker)

استارت آپ یک کمپانی نوپا است که راه‌حلی نوین را برای یک مساله ارائه می‌کند؛ در حالی که تضمینی برای موفقیت کمپانی از طریق راه حل ارائه شده وجود ندارد.

بسیاری استارت آپ را فرهنگ نوینی برای اندیشه‌های نو و خلافیت برفراز ایده‌های موجود می‌دانند که هدف از آن برطرف کردن مشکلات موجود در نقاط کلیدی است که به عنوان پاشنه‌ی آشیل راه‌حل‌های موجود شناخته می شوند.

آدورا چئونگ، موسس و مدیرعامل کمپانی هوم‌جوی (Homejoy) که یکی از استارت‌آپ‌های مطرح ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ بوده، در تعریف استارت آپ این مفهوم را با عنوان پنجره ی ذهن رو به آینده خوانده است. وی در این خصوص چنین اظهار نظر کرده است:

تاسیس یا پیوستن به یک استارت آپ به معنای یک تصمیم جدی برای جدا شدن از شرایط ایده‌آل و پایدار به منظور دستیابی به رشد برق‌آسا و تلاش برای ایجاد موجی از تغییرات در مدت زمان کوتاه است.

براساس تعریف مرین-وبستر استارت آپ به این معنی است:

عمل یا مجموعه‌ای از کارها به منظور یک حرکت جدید و یک شرکت یا کسب و کار نوپا

فرهنگ واژگان انگلیسی آمریکن هریتیج نیز استارت آپ را تعریف کرده:

یک کسب و کار یا تعهدی که به تازگی آغاز به فعالیت کرده است.

.

.

خود موسسان استارت آپ‌ها، فاکتور خاصی را برای تعریف یک کمپانی به عنوان استارت آپ رد می‌کنند.

راسل دسوزا، موسس استارت آپ سیت‌گیک (SeatGeek) که در زمینه‌ی جستجوی بلیط بصورت اینترنتی فعالیت می‌کند، در این خصوص این چنین اظهار نظر می‌کند:

زمانی که موسسان و افراد در حال کار در یک استارت آپ احساس انجام یک کار خلاقانه و تاثیرگذار روی جامعه را از دست دادند، نمی‌توان از عنوان استارت آپ برای تعریف یک کمپانی استفاده کرد. القای احساس نوآوری و فرهنگ پویای توسعه و پیشرفت در کمپانی با اضافه شدن نفرات جدید و همچنین گذشت چند سال از زمان تاسیس کمپانی بسیار سخت به نظر می‌رسد.

بسیاری از موسسان رفتن زیر پرچم کمپانی‌های بزرگ‌تر را نیز به عنوان زمانی برای پایان عمر یک استارت آپ، قبول نمی‌کنند. البته باید به این موضوع اشاره کرد که شرایط خرید استارت آپ‌ها توسط کمپانی‌های مختلف نیز متفاوت است. همچنین در صورتی که یک کمپانی وارد تالار بورس شده و سهام آن بصورت گسترده در اختیار افراد قرار گیرد، نمی‌توان دیگر این کمپانی را به‌عنوان یک استارت آپ شناسایی کرد

در سال‌های اخیر، در فرهنگ عامیانه، مفهوم استارت آپ با صنعت فناوری در هم تنیده شده و ریشه‌های استارت آپ با فناوری در هم گره خورده است. برای مثال می‌توان به اوبر

.

در یک تعریف کلی می‌توان استارت آپ را به مجموعه‌ای تعمیم داد که درآمدی کمتر از ۲۰ میلیون دلار داشته و تعداد کارکنان آن نیز کمتر از ۸۰ نفر باشد

اما در یک تعریف کلی می‌توان استارت آپ را به مجموعه‌ای تعمیم داد که درآمدی کمتر از ۲۰ میلیون دلار داشته و تعداد کارکنان آن نیز کمتر از ۸۰ نفر باشد. همچنین باید به خصوصیات موسس استارت آپ نیز اشاره کرد. در صورتی که فردی با هدف تبدیل شدن به یک کمپانی بزرگ در سطح کشوری یا جهانی اقدام به تاسیس کمپانی خود کند، مجموعه‌ی زیر نظر وی را می‌توان استارت آپ و وی را موسس استارت آپ خواند.

در کشورمان نیز این روزها شاهد ظهور استارت آپ‌های متعددی هستیم. حتی کمپانی‌هایی نیز وجود دارند که در صورت مقبول بودن طرح و آنچه که استارت آپ در پی رسیدن به آن است، درصدد حمایت از این کسب و کار برمی‌‌آیند. با یک گشت و گذار ساده در اینترنت می‌توان نمونه‌های موفق استارت آپ‌های داخلی را نیز مشاهده کرد. توسعه‌ی یک ایده و راه‌اندازی یک استارت آپ پیش از داشتن ایده و ابزار، نیازمند خودباوری است. در صورتی که شما نیز ایده‌ای دارید، می‌توانید با سنجش تمام جوانب، استارت آپ خود را راه‌اندازی کرده و به عنوان یک کارآفرین شناخته شوید. کشورمان ایران در بسیاری از زمینه‌ها مکان بکری برای راه‌اندازی و ارائه‌ی سرویس‌های مختلف است.

چهار: استارت آپ ها چگونه ارزش گذاری می شوند؟

قبل از این که بخواهید در یک استارت آپ سرمایه گذاری کنید، در این 4 مرحله سعی کنید به نوعی استارت آپ مدنظرتان را ارزش گذاری کنید تا دستتان برای تصمیم گیری بازتر باشد:

بررسی هزینه های اولیه: هزینه بازسازی این نوع از شرکت ها را می توان از طریق تخمین خرج هایی که برای آزمایشات، تولید، تحقیقات بازاریابی و یا جذب نیرو های لازم، انجام گرفته شده حدس زد.
البته این تنها بحث مالی را شامل میشود و ارزش و پتانسیل کاری را نمیتوان اینگونه دسته بندی کرد
.

شناخت رقبا: برای گسترش و پیشرفت چنین شرکت هایی، دقت کنید که رقیب های شرکت چه کسانی هستند.
همان طور که گفتیم، ذات استارت آپ، تنها بودن او در عرصه رقابت است، هرچند گاهی ممکن است کیفیت کار، باعث خاص بودن شرکت شود
.
اما در هر صورت داشتن رقیب، حتی برای استارت آپ ها ممکن است و گاهی رقیب آن ها کسی ست که همان نیاز را با محصولی دیگر پاسخ می دهد (برای مثال مایع تمیزکننده، بخارشوی و ارسال نظافت چی، هر سه باعث رفع نیاز “تمیزی” خانه می شوند و ارائه دهندگان این محصولات را به رقابت می اندازد
).

آینده استارت آپ مدنظر: بازگشت مالی سرمایه را همواره با آینده مالی شرکت استارت آپ بررسی میکنند. این موضوع به شدت نیازمند دید اقتصادی قوی و شم بازاریابی می باشد.

فرصت های پیش روی استارت آپ: فرصت و زمینه پیشرفت بیشتر، مهم ترین بحث در این شرکت هاست، سراغ شرکتی بروید که هدفمند است، می داند قرار است چطور و چگونه در آینده رفتار و پیشرفت کند. ایده تنها و خالی، ارزشی ندارد، مهم بهره برداری از آن است.

 

 

  • sharare mahboudi